عین..شین..قاف..من ...چی شدی..؟؟؟!! خدا..!!!؟؟؟خیلی باهات حرف دارم...خدا من..!!عاشق شدم..!!؟
|
همین چند ساعت پیش داشتم با مسعود تو نت حرف میزدم....داشتیم حرف میزدیم تا بحث به این کشید که من ازش پرسیدم که چرا اونروز نیومدی...؟؟؟گفت راستشو بگم..؟گفتم اره..گفت چون نمیتونستم با خودم کنار بیام که دوباره باعث اذیت کردنت بشم...تا اینو گفت طبق معمول اشک تو چشام جمع شد...گفتم تو با اینکارات باعث اذیت کردن من میشی..من وقتی گفتم بهت میام...یعنی آمادگی شنیدن هرچیزیرو داشتم.. اما تو نیومدی...تو لهم کردی...طبق معمول با یه حرف خودشو توجیه کرد...که من حالم اصلا خوب نبوده و هرچی دم دستم بوده و نبوده رو شکستم....گفتم من الان چیکار باید بکنم....؟؟؟گفت نمیدونم...نمیدونم .. نمیدونم.. نمیدونم.. بخدا نمیدونم..گفتم من دوستدارم..میتونی اینو بفهمی..؟؟؟؟گفتتا کی ما مثل عاشقو معشوق باشیم...؟دوروز دیگه بابات تورو شوهر میده..؟گفتم من نخوام کسی نمیتونه بزور شوهرم بده میفهمی...؟؟؟گفت تاکی..؟بزار مثل عکسم سرمو بزارم زمین بمیرم...بهش گفتم تو نمیخوای با من باشی داری بهانه میاری...گفت:دوست داری زندگیمونو ببینی..؟گفتم:جرا اینطوری میکنی با خودت....؟؟؟؟گفت چرا فکر مبکنی دارم بهانه میارم...؟ومن چیزی جز گریه نداشتم بگم....فقط گریه! گریه! گریه!.. و سکوت...!!همین..!!!! نظرات شما عزیزان:
سلام با اجازه من لینکت کردم،
![]() سپیده
![]() ساعت21:53---6 خرداد 1390
سلام مریمی جونم....میبینم که خوده مسعودم اومده تو وبت...خوشحالم که تا حدودی بهتری..وبه این اقا مسعود بگو اینقدرمریمی منو اذیت نکه دههههههههههههههههههههههه
![]() |
|
[ فالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |